ترجمه از یوسف
استخراج کننده زیرنویس:محمد رضا

برادر گان

 

بله،اعلیحضرت

 

به سوالم جواب بده قبلا با ملکه نامزد بودی؟

 

حقیقت داره که به هم قول ازدواج داده بودین؟

 

نترس،برادر
من فقط میخوام حقیقتو بدونم

 

بله،حقیقت داره

 

گفتی حقیقت داره؟

 

بله،اعلیحضرت

 

فکر میکردم اجیته دروغ میگه
ولی تو میگی که درسته؟

 

حقیقت داره
اون حقیقتو گفته

پس حرف های دیگه اش هم باید درست باشه

در مورد سوک چونگ و در مورد ملکه

بله،ولی

 

ادامه بده

حرفای اجیته برای انتقام بوده

توضیح بده من درک میکنم

 

چه طور ممکنه یک زن که قبلا نامزد تو بوده

زن من و مادر این کشور باشه؟
چه طور ممکنه؟

 

خانواده های ما نسل ها با هم رابطه داشتن

از طریق معاملاتی که با هم داشتن
خیلی به هم نزدیک بودن

بله،منطقیه

این صحبت ها گاه و بی گاه

قبل تولد من و ملکه بین خانواده ها زده میشده

فکر میکنم خانواده هاتون خیلی به هم نزدیک بودن

همین طوره وقتی ما بزرگ شدیم
همه چیو فراموش کردیم

نیازه که بیشتر توضیح بدم اعلیحضرت؟

 

ولی وقتی با ملکه ازدواج کردم
این حرفا زده نشد

فکر میکردم اون دختریه که
واقعا خلوص نیت داره

 

درست میگین

 

ملکه واقعا زن قابل احترامیه

اون زن بی نظیریه

 

مطمئنم که حقیقتو میگی

با این وجود من ناراحتم که حقیقت الان برملا شده

 

متاسفم،اعلیحضرت

همه والدین در مورد آینده بچه هاشون حرف میزنن

ولی اجیته از روی شرارت در مورد پدربزرگ

شاهزاده ها زده
که کاملا قانع کننده است

 

چی میگین،اعلیحضرت

 

حرفی که اجیته زد

 

تو خودت با چشم هات دیدی

این حرف خیلی زیادی رویه،اعلیحضرت

اعلیحضرت همیشه به من توجه داشتن

 

ولی حرفای تو در مورد بی اعتمادی ادمو ناراحت میکنه

خدای من برادر،توهین نکن

بیا بنوشیم

اعلیحضرت،اجیته جنایتکاریه که خیانت کرده

چرا حرفاش روتون تاثیر گذاشته؟

این طور نیست،برادر

من مایتریای برزگی هستم که
این کشورو تاسیس کرده

 

ولی چنین شایعاتی در مورد شما و ملکه من
ناخوشاینده

موافق نیستی؟

اعلیحضرت

 

من تو این موضوع خیلی دلخورم

ولی بهتره که شکی وجود نداشته باشه

بیا تمومش کنیم و از شراب لذت ببریم

 

فکر میکنم یکم اخمو شدم

 

نمیخواستم اینطوری منو ببینی

بیا بنوشیم

 

بله،اعلیحضرت

 

نگهبان سلطنتی پیش اعلیحضرته؟

بله،ملکه

 

ساعت کار رسمی تموم شده

تو این ساعت در مورد چی حرف میزنن؟

 

باید در مورد مسائل قصر باشه

شاید

 

مردم منو مایتریا صدا میزنن

من این کشورو براشون ساختم

 

بله،اعلیحضرت

 

وقتی اولین بار تو سونگ آک دیدمت خیلی
احساساتی شدم

مشاور از تو خیلی بیشتر احتیاط میکنه

 

واسه این که تو خیلی باهوشی

شما با بردن هر جنگی استعدادتو ثابت کردی

با سازماندهی های موثری که انجام دادی

کارهای مهمی برای دولت کردی
واسه همینه که بهت مشکوکن

 

در حقیقت ممکنه مایتریای بعدی تو باشی

 

من ضعیفم...دیگه کارایی ندارم

 

ترحم برانگیز به نظر میام

فقط به خاطر سوءظنیه که دارین

 

نه،نه دیگه این طوری شدم

 

این رفتار مردان ضعیف و کوچکه

 

خودم میبینم ..متوجه شدم
که دارم سقوط میکنم

 

نه،اعلیحضرت
به خودتون باور داشته باشین

 

لعنت به این بیماری

همش به خاطر این بیماری خطرناکه

اعلیحضرت

 

خسته ام
میخوام بخوابم

 

نمیدونم چرا وقتی زندگی کوتاهه
اینقدر مضطربم

تو میتونی کاری کنی اگه من نتونم

نمیدونم چرا همچین فکرهایی رو تو سرم نگه میدارم

 

لطفا استراحت کنین،اعلیحضرت
امشب خیلی خسته به نظر میاین

بله،من خستم تو میتونی بری

بله،اعلیحضرت
میرم

 

من یه بحث بیخودو شروع کردم

نباید این کارو میکردم
چرا اینطوری شد؟

چرا به برادرم و ملکه شک دارم؟

این کار اجیته است
باعث شرمندگی من میشه

 

ولی برادر گان گفت حقیقت داره

در واقع اون با ملکه نامزد بوده و قبل

از مرگش سوک چونگو دیده

 

یعنی چی؟چه اتفاقی افتاده؟

 

چیزهایی هست از همون اول که من

 

خبر ندارم

درسته،من کار اشتباهی نکردم

 

پس چرا به من نگفته؟

 

اعلیحضرت خیلی تغییر کرده

چه طور ممکنه این قدر ضعیف
و آسیب پذیر باشه؟

اون هرگز اینطوری نبوده
اون مایتریای بزرگ بوده

ولی الان ضعیف شده

اون به مرد ضعیفی تبدیل شده
که بی اعتمادی اونو فراگرفته

شک و تردید چه بلایی سر کشور میاره؟

 

نباید گوش میدادم

نباید اجازه میدادم اجیته حرف بزنه

 

چه طور میتونم همچین اجازه ای بدم؟

من چیزی رو متوجه شدم که نباید
متوجه میشدم

حالا من باید شک و تردیدمو از بین ببرم

برادر گان انکار میکنه ولی هنوز متقاعد نشدم

 

اعلیحضرت،چوی یونگ به دیدن شما امده

چوی یونگ؟این وقت شب چرا؟

بیاد تو

بله،اعلیحضرت

 

امدم تا به شما شب بخیر بگم

 

چی وقتتو این همه پر کرده؟

من وقتم رو صرف کتاب ها میکنم

با این وجود من همیشه در کنار شما هستم اعلیحضرت

خوبه،خیلی خوبه

 

به من اجازه مرخصی میدین؟

 

نه،هنوز نه

بله،اعلیحضرت

میخوام فردا برای من کاری بکنی

البته،اعلیحضرت

 

نباید کسی تو رو بشناسه

 

تا وقتی که نفهمم چی بوده نمیتونم ازش رد بشم

به چی اشاره میکنین،اعلیحضرت

 

تو حرف های اجیته رو شنیدی

 

میخوام حقیقتو بدونم

چی؟

 

من چاره ی دیگه ای ندارم
باید موضوع رو بررسی و تایید کنم

 

ریشه شک و تردید باید خشک بشه

بله،اعلیحضرت این کارو میکنم

 

فردا به دیدن ارباب کانگ برو و

سوال هایی که بهت میگم رو جوابش شونو بگیر

 

و بیا بهم بگو
من باید جزئیات اتفاقاتات اخیرو بدونم

هر چی که بوده

 

شنیدم دیشب دیر از قصر برگشتین

شراب زیادی نوشیدین؟

بله،هنوز هوشیار نیستم

 

گفت گوی طولانی داشتین

 

در مورد فتح شمال و مسائل شخصی حرف زدیم

 

من هنوز فکر میکنم میدان جنگ برات

 

بهتر از پایتخت باشه

باد و شمشیر براتون بهتره

 

نگهبان سلطنتی میخواین وارد قصر بشین؟

بله،اول صبحی کجا میری؟

کجا میخوای بری؟

موضوعی هست که باید بهش رسیدگی کنم

نگهبان سلطنتی،من از مسائل نگران کننده
اگاه هستم

در حال حاضر باید باهاش برخورد کنین
با اعتماد به نفس تون تحمل کنین

 

دیگه میرم،دوباره شما رو میبینم

 

شما بیش از دوماهه که روز و شب
دعا میکنین،استاد

 

نمیدونم چه طور ازتون تشکر کنم

معایب توی دنیای شما جای ندارن

چیزی که مورد رضایت باشه انجام میدیم

 

دو روزه که به دیدنتون میام

کارهای شما برای من فوق العاده است

من بهترین تلاشمو میکنم

 

مطمئنم که همین کارو میکنین

این دارو دارای قدرت بی نظیریه

قدرتش تمام بیماری ها و سموم رو از بین میبره

با این حال موقع مصرف این دارو ناراحتی
وحشتناکی به وجود میاد

که تاثیرش شروع میکنه

 

میترسم نتونن تحمل کنن

 

اگه بیماری شون درمان بشه این موضوع مهمی نیست

شایدم نه
یک چیز دیگه وجود داره

این دارو به صورت معجون باید خورده بشه

 

اگه اثرش از بین بره دیگه تاثیری نداره

 

اعلیحضرت تحمل میکنه
اون درد زیادی تو زندگیش تحمل کرده

یقین دارم تحمل میکنه

 

چی شده؟

اعلیحضرت شما رو احضار کردن

من؟

بله،مشاور

 

بریم

 

صد روزشده، این معجون کامل شده

 

روز ناخوشایندی اتفاق میفته

 

بدون توجه به این که چندین بار بررسیش کردم

 

در خدمتم،اعلیحضرت

 

چرا تو اتاقت نبودی

نه،من به عبادتگاه پیش استادی که داروی

 

شما رو آماده میکنه رفتم

 

استاد پزشک...دارو
این چیزها واسم جالب نیست

 

تلاش اون نتایج خوبی به دنبال داره،اعلیحضرت

مهم تراز همه مشاوره

بله،اعلیحضرت

 

برادر گان دیشب اینجا بود

من چوی یونگ رو پیش ارباب کانگ فرستادم

متوجه نشدم

حقیقت یا دروغ حرف های اجیته

 

باید مشخص بشه

 

منظورتون چیه،اعلیحضرت؟

 

فکر نمیکنی باید گذشته نگران کننده

 

گان و ملکه شفاف سازی بشه؟

 

نه،اعلیحضرت

این حیله اجیته بوده نباید فریب بخورین

 

ولی برادر گان اعتراف کردن که
همچین چیزی بوده

باعث شده که منه امپراطور زن یکی
دیگه رو دزدیده باشم

نه،اعلیحضرت،ملکه واقعا زن خوب
و ملکه بی نظیریه

همش مال قبل از ازدواج شماست
نباید این سوال ها رو مطرح کنین

ولی مشاور،این واقعیته که اونها نامزد بودن

 

تو مطلع بودی؟

بله،ولی فقط حرف هایی بوده

 

که بین دو خانواده زده میشده

همه ملکه رو تایید کردن و گفتن که
همسر مناسبی

 

برای شماست

مشاور،من تازه از این موضوع مطلع شدم

دیگران خبر داشتن و از من مخفی کردن

 

خواهش میکنم نادیده بگیرین
این از شرارته اجیته بوده

اون مرد شروریه
ازتون میخوام نادیده بگیرین

 

جای من بودی میتونستی نادیده بگیری؟

 

واسه همینه که شما رو احضار کردم

برادرگان نباید منو آگاه میکرده؟

اعلیحضرت،خواهش میکنم آروم باشین

تاکید روی این موضوع فقط به کشور آسیب میزنه

چوی یونگ به اونجا رفته

میخوام در اسرع وقت تمام جزئیاتو بدونم

اجیته...واقعا ادم حیله گریه

خواهش میکنم تجدید نظر کنین

 

چی؟

اعلیحضرت دستور داده این موضوع رو بررسی کنین؟

خدای من چرا باید بعد این همه مدت
بحثشو پیش بکشه؟

اون میخواد در مورد گذشته بدونه

من چیزی برای پنهان کردن
یا دروغ گفتن ندارم

مشاور خودش عروسی سلطنتی رو زیر نظر داشت

ولی اجیته شهادت داده

واسه همینه که اعلیحضرت میخواد
درباره این موضوع بدونه

 

اجیته شیطان میخواد تو قبر هم
منو نابود کنه

اهمیتی نداره

بله،گفت گو هایی بود ولی
هیچ وقت به واقعیت تبدیل نشد

مشاور از اول میدونست

ولی اعلیحضرت این طور فکر نمیکنه

خدای من،خدا هم میدونه که ملکه زن خوبیه

اعلیحضرت در مورد شاهزاده ها میپرسه

شما توطئه کردین تا اونها رو به تخت برسونین

نه،نه اجیته میخواست این کارو بکنه نه من

 

چه طور یه پسر میتونه تاج و تختو از پدرش بگیره؟

 

فکر میکنه این امکان وجود داره اگه
پسرش از خون خودش نباشه

نه،گفتم که نه
خدا همه چیزو مبینه

!رعد و برق منو بگیره اگه دروغ بگم

کار اعلیحضرت واقعا بی معنیه

 

به نظر من مثل تسخیر شمال میمونه

که قراره اجرا بشه

بله،وزارت ارتش به طور کامل ازش حمایت میکنه

این پروژه بزرگیه که نیاز به فداکاری داره

دیدم که افراد نظامی مشتاق این کار هستن

بله،واسه همینه که امروز افراد دولتی رو جمع کردم

 

اعلیحضرت برنامه های منو تایید کرده

فتح شمال چیزیه که اعلیحضرت میخواد

خوشحالم که این ماموریت دوباره شروع شده

میخواین بدون درگیری پیونگ یانگو بگیرین

استراتژی دقیقی طراحی کردین؟

بله،خوشبختانه اربابان محلی تمکین میکنن

قدرت تو اتحاده

 

میخوام پسر عمومو با یک گروه بفرستم

تا بررسی های اولیه رو انجام بدن

 

کی برای رسیدگی به امور نظامی فرستاده میشه؟

من میخوام ژنرال هوان رو فرمانده کنم,

و ژنرال یو فرمانده دوم و ژنرال هایی مثل

هونگ،بائه،کیم و لی ازشون حمایت میکنن

بله،ایده خوبیه که این فراد این

 

کارو شروع کنن

 

درسته،مردم ته بونگ با جنگ جوی های برجسته

ته بونگ آشنا هستن
فرصتیه که تهدیدشون کنیم

حالا بیاین در مورد مسائل دیگه حرف بزنیم

نگهبان سلطنتی،به من گفتن قراره
انتصاب های جدید توی قصر

صورت بگیره

بله،من میخوام چند نفر افراد خوب رو

برای موقعیت های جدید انتخاب کنم
در آینده ای نزدیک باشما حرف میزنم

خیلی خب

از وقتی به اینجا امدین همه چی
تو قصر سریع روشن میشه

ازتون ممنونیم که وقت تون رو برای

بحث با افراد دولتی میزارین

 

این وظیفه منه

 

تا وقتی که من تو این موقعیت باشم
همه چی درست انجام میشه

 

ارباب وانگ دوباره دیر کرده
تو میخوای بری؟

بله،خانم من باید امشب به جزیره برم و

به ناجو برگردم

 

چرا این قدر عجله دارین؟

من پیغامم و تحویل دادم و اطلاعات کافی جمع آوری کردم

نباید بازگشت تونو به تاخیر بندازین

این لباس هایه که واسه بچه دوختم
امیدوارم اندازه اش باشه

لطفا تحویل شون بده

 

بانو دویونگ خیلی خوشحاله

 

بچه باید ساده و معصوم باشه

چرا پسر خودتو به دنیا نمیاری؟

حتما به زودی این اتفاق میفته

 

مطمئنی به زودی اتفاق میفته؟
خدای من سین

چه اطلاعاتی رو جمع آوری کردی؟

در مورد اتفاقاتی که تو قصر افتاده

و شایعات اطلاعاتی جمع کردم

 

چه شایعه ای شنیدی؟

 

شنیدم اوضاع قصر خوب نیست

اخرین حرف اجیته در مورد ملکه بوده

این شایعه ها رو هم شنیدی؟

بله،خانم ارباب وانگ باید تو دردسر افتاده باشه

جلوی خودتو بگیر

این حرف اجیته بوده

 

بله،خانم

 

چوی یونگ تو خونه ارباب کانگ بوده

هدفش چی بوده؟

فکر کنم به خاطر حرف های اجیته است

ملکه،ممکنه مشکلاتی پیش بیاد

 

من میترسم

اجیته موقع مرگ هم شرارت به خرج داد

 

هم نگهبان سلطنتی هم مشاور احضار شدن

در رابطه با اون موضوع به اتاق اعلیحضرت رفتن

 

بله...همه چی داره از دست خارج میشه
میتونم حسش کنم

 

چی گفت؟

 

اون گفت حرفای بی اساس معنی ندارن

 

حرومزاده دروغ میگه،برادر گان
قبلا تاییدش کرده

بی اساس؟

اون گفت به صورت معمول این حرفا زده میشده

وقتی سنی نداشتن

نه،صحبت از ازدواج طبیعی نیست

این انتخاب من نیست این جوابی
نبوده که برای سوالم میخواستم

موافق نیستی چوی یونگ؟
اونها فکر میکنن من کور و کر شدم

 

من به تحقیق ادامه میدم

اعلیحضرت من فکر میکنم نگهبان سلطنتی

 

و ملکه الکی متهم شدن
ازتون میخوام تجدید نظر کنین

 

ولی حس میکنم فریب خوردم

نمیتونی؟انکار منو تو تاریکی نگه داشتن

خودم باید با ملکه حرف بزنم
اون دروغ نمیگه

خوهش میکنم این کارو نکنین،اعلیحضرت

نه،میخوام ازش سوال کنم

 

دیر وقته استاد
باید برید

همه رفتن

بله

سرپرست ارباب اوه به ناجو برگشته

شنیدم چوی یونگ با ارباب کانگ ملاقات کرده

بله،استاد

 

در مورد شما و ملکه بوده

 

اون گفت مسائل سختی وجود دارن
که باید اعتماد به نفس داشته باشم

 

اون مرد جوان و تیزهوشیه

همین طوره

کارهای زیادی تو کشور انباشته شده

موضوعات بی اهمیت ادمو خسته میکنه

چیزهای زیادیه که باید انجام بشه

 

منظورت اینه که حمله به قلعه رو به تاخیر بندازیم؟

جاسوس های ما گزارش دادن
نیروهای دفاعی دشمن

هنوز خیلی قوی هستن

پیش بینی شده بود

این دلیل به تعویق انداختن نقشه رو توجیه نمیکنه

 

برای این حمله نیروها جمع میشن

 

ترس ما اینه که بقیه مرزها آسیب پذیر بشن

آماده سازی برای حمله تموم شده

ما فقط باید احتیاط کنیم پس
لطفا حمله رو به تاخیر بندازین

این احتیاط بیش ار حد نیست؟

 

ما فقط برای اطمینان موفقیت این کارو میکنیم،اعلیحضرت

 

خیلی خب،اگه این نظر شماست
قبول میکنم

اعلیحضرت،در رابطه با شرایط ته بونگ

بله،خبرهای جدیدو بهم بگو

 

بین شاه گونگ یی و وانگ گان اتفاقی افتاده؟

طبق گزارش افرادمون درگیرهای داخلی

پس از اعدام اجیته شروع شده

 

به نظر میرسه بعد مرگ اون بیماری

اون بدتر شده

که این طور؟

درحقیقت بیماری گونگ یی باعث شده
تا اجیته

نقشه خیانت بکشه

وانگ گان به خاطر این کارش اونو به مرگ محکوم کرد اما

اما چی؟

اخرین حرفش این بوده که وانگ گان پادشاه میشه

 

منظورت چیه؟

 

اون گفته استاد دوسون این اتفاقو
پیش بینی کرده وگفته

وانگ سه امپراطوری رو متحد
و ارباب این سه کشور میشه

 

چی؟کی سه امپراطوری رو متحد میکنه؟
وانگ گان؟

بله،تو ته بونگ و سونگ آک
خیلی ها این حرفو قبول دارن

 

اجیته قبل از مرگش این حرفو زده

 

به عبارت دیگه،گفته وانگ گان
گونگ یی رو سرنگون میکنه

این باعث میشه وانگ گان خیانت کنه

واسه همین گفتن ته بونگ آشفته است

ما از این اختلاف نظر ها و درگیری ها

سود زیادی میبریم

 

بله،درسته

 

فاصله گرفتن گونگ یی و وانگ گان

ایده خوبیه
ارزش امتحان کردنو داره

 

بله،ایده خوبیه

 

من مردانی رو برای این ماموریت انتخاب میکنم

مردانی که لحظه ای از زندگی شون
برای این کشور نمیزنن

 

عالیه
بیاین انجامش بدیم

 

در حقیقت این اختلاف نظر ها قدرت

ده هزار سرباز دشمنو داره

 

ولی من با پادشاه گونگ یی همدردی میکنم

 

بیماری بدی داره
اون زمانی قهرمان همه قهرمانان بود

 

گفتی خواهر بویونگ این لباس ها رو دوخته؟

 

خیلی قشنگه
خوب دوخته

بهم بگو تو چول وون چه خبره؟

چیزهایی هست که بانو دویونگ باید بترسن

بترسم؟
منظورت چیه؟

 

وضعیت خیلی اشفته است

همه ار روی ظاهر صلح کردن
ولی این طوری نیست

دست دست نکن بگو چی میدونی

ارباب وانگ به خاطر حرف های اجیته

در موقعیت سختی قرار گرفته

ادامه بده

اول،در مورد جلسه استاد سوک چونگ
با ارباب وانگ گفته

 

منظورت چیه؟

 

سوک چونگ با گان ملاقات کرده؟

بله،خانم استاد سوک چونگ پیش بینی کرده که

مایتریای جدیدی داره رشد میکنه
و بعدش کشته شده

اجیته گفته ارباب وانگ مایتریای جدیده

 

خدای من
حقیقت داره؟

خبر تکان دهنده ای بود

دیگه چی؟

 

در مورد ملکه هم گفته

ملکه؟

اون گفته که ملکه با ارباب وانگ نامزد بوده

ادعای اون داره بررسی میشه

 

حقیقت داره؟
واقعا این اتفاق افتاده؟

من واقعا گیج شدم

 

انچه که مسلمه مشکلاته که دارن میان

 

بله،پدر
خطر نزدیک مونه

 

خدای من
گان و ملکه؟

 

شراب خوردن تنهایی لذتی نداره

با تو شراب خوردن خاطره انگیزه

ممنونم اعلیحضرت

لطفا بخور

بله

 

زیبایی شما مثل زیبایی افسانه ای یانگ کیوی فیه

نمیتونم برادر گانو به خاطر این که
عاشق تو بوده سرزنش کنم

منظورتون چیه اعلیحضرت؟

منظورم اینه که یک مرد مثل برادر گان و یک زن مثل شما

زوج زیبایی میشدین

 

فکر میکنم تو همچین لحظاتی من یک مردم
نه یک مایتریا

 

من دارم حرفای اجیته رو بررسی میکنم

از برادر گان سوال کردم،از مشاور هم همین طور
بعد از پدرت سوال کردم

 

حالا میخوام از تو سوال کنم

 

میخوام بدونم شما با اون نامزد بودین

 

بودی؟

 

بودی؟

 

بله،حقیقت داره

 

حیقیت داره؟گفتی حقیقت داره؟

 

شما ملکه منی

 

برادرگان گفت حقیقت داره

 

پس حست نسبت به برادرگان چیه؟

 

حرف ازدواج مال مدت ها پیش بوده

بعدش من همسر و مادر فرزندان شمام

چرا دنبال جواب این سوال هستین؟

 

چرا دنبال جوابم؟

بله،فکر کنم به خاطر گیج بودنم
چنین سوالاتی میپرسم

 

اعلیحضرت شما جواب های زیادی شنیدین

شما مرد بزرگی هستین
به مسائل پیش پا افتاده کاری نداشته باشین

 

من میترسم عزت تفش تون نابود بشه

 

..این

 

این بلا سرم امده

شرافت و عظمت خودتونو نشون بدین

 

اینو بدونین من همیشه همسر شما هستم

 

بله،قطعا همین طوره

 

ولی نمیتونم حس میکنم کسی
منو فریب داده

 

کسی شما رو فریب نمیده،اعلیحضرت

 

راست میگی ملکه

 

بله،اعلیحضرت لطفا نوشیدنی رو تموم کنین

 

بله

تو تنها زنی هستی که قلبمو بهش دادم

میدونم،اعلیحضرت

 

من دستوری جز بوداییسم تو کشور اجرا نمیکنم

 

واس همینه که نمیتونم به شما توجه کنم

ولی به معنی این نیست که قلبم با تو نیست

 

شما اصلا تغییر نکردین ملکه

 

ول من خودم نیستم چون این بیماری بر من غلبه کرده

 

من ناامید شدم چون شرایط اسفباری دارم

 

ملکه،امشب با من باش

 

اعلیحضرت

 

امشب پیش من بمون

خودت میبنی که تو اتاق چه قدر
شب دردناک

 

و سختی برای منه

ترجمه از یوسف
استخراج کننده زیرنویس:محمد رضا
تلگرام:wanggun2000